ایرانیان بیش از ۱۱۰ سال است که از دوره مشروطه به اینطرف فریاد عدالتخوانه و دادخواهـی سر دادهانـد ولی بـا تجربـه چندین و چند کنـش اجتمـاعی و سیـاسی از جـنـبش مـشروطه گرفـتـه تـا انـقلاب اسلامی و حـتـی مـلیشدن صنـعت نـفت و کودتـا هنـوز برایشان در بر همان پاشنه میچرخد و بهقول معروف حتی بدتر شده کـه بـهتر نشده است. زندانهـای جمهوری اسلامی از دهه شصت بـه ایـنطرف و از بـدول ورود مـخـوفتـریـن اتـفاقـات را بـرای زنـدانـیان رقـم زده اسـت. فـرقی هـم نـمـیکـنـد زنـدانـی سـیـاسـی یـا مـالـی یا قـاتـل و بـزهکـار. از تـجـاوز و شـکنـجــه و ضـربوشـتـم از سـوی بـازجویـان و زنـدانبـانهـا گـرفتـه تـا دادن کـار دسـت یـکـی دیـگـر از زنـدانیـان بـرای ادب کردن زندانی بـه اصطـلاح یـاغی و نـاراحت! یـا اصلا هرکسی که مدیر زندان از بودن او خوشش نیـاید. اتفاقـاتی کـه منجر فجایعی مثل قتـل علیـرضا شیرمحدی جوان ۲۱ ساله در زندان شد. همچنین روزی نیست کـه از فشارهای دیـگر زنـدانیـان و مـقامات زنـدان بر امـثال نـرگس محمدی و آتـنـا دائـمـی نشونیم.
داستان هـم بـه همیـنجا ختم نمیشود یـعنی شما گر سرت بهکار خودت باشد برای زنـدهمـاندن ساده در زندانهـای تحت مدیریـت جمهوری اسلامـی با مـشکل مواجـه میشوی. نبود امکانات بهداشتی و درمانی و آب سالم برای نوشیدن و استحمام و عدم دسترسی زندانیان به داروهای مورد نیازشان بخشهای کوچکی از چیزیست کـه در ایـن زندانهـا میگذرد. بـازی بـهقدری رو است کـه مـثلا همه میدانند زندان قـرچـک یـا فـشافویـه تـه دنـیـا حساب میشود و آنـجـا حتـی آبخوردن سـاده هـم دردسترس نیست و با یک حمام ساده پوستت از نمک آب موجود شوره میزند.اگر هم بنا به خرید آب خوردنی باشد که قیمتها در بوفه زندان و بـین زندانیها آنـقدر بالاست کـه کمتر کسی از پس پرداختها برمیآید. یـعنی اینـکه اگـر شمـا بـه زنـدان بـیـفـتـی خـرج آب و خوراکـت بـا دولـت اسـت ایـنـجـا بـیـشتـر یـک افـسـانـه است و ابتداییترین ملزومات زندگی زا خودت باید با پول تهیه کنی. حالا یا از بیرون پولی بـرایـت می آورند و یـا بـایـد بـا هـمیـن چنـدرغـاز حقوقی که با کار در زندان بهدست آوردهای روزگار بگذرانی.
هرچه هم از مرکز دورتر میشوی و به سمت استانهای مرزی که رنگوبوی قومیـتی هـم دارنـد میروی وضعیت اسفناکتـر میشود و هنـوز یـادمان نرفته سپیده قـلیان چـه چیـزهـا کـه از زندان سپـیـدار اهـواز تـعریف کـرد یا همین چندی پیش شورش و طغیان زندانیها در چندین شهرکه به فرار تعدادی از آنها منجر شد نهایت کار را بـه کشتـار و شکلیک گلوله به زندانیهـا و حتی خانوادههـایشان کشانـد. آندستـه از زنـدانـیـان فـراری هـم پـس از مدتـی مـجـدد دستـگیـر شـدنـد بـدون اطـاع قـبـلی و محاکمهای بیمعطلی بهدار آویخته شدند. در چنین فضایی دیگر وضعیت امکاناتی مـثـل کـتـابـخـانـه و تـلـویـزیـون و … کـه اصـلا مـحلی از اعـراب نـدارد. ولـی جـالـب است بدانید که کتابخانه زندانها هم عموما با کتابهای ادعیه و مذهبی و مطابق با سیاستهـای حکومت پـرشدهانـد و یـک زنـدانـی سیـاسی مـنـقـد حـکـومـت حتی در درستـرسی بـه روزنامه و اخبار هم در مضیغه است چه برسد بـه کتاب. حالا تـحلیـل اینکه امثال جلاییپور ایـنکه در زندان قرآن دراختیار پسرشان قرار گرفته را نقطـه روشنی در بهبود وضعیت زندانها معرفی میکند هم جای خود دارد.
هـمـه ایـنهـا یعنـی دستگاه قـضا و سازمان زندانهای جمـهوری اسلامی ایـران اصلا توجهی به زیرساختهای ساختمانهای زندانها و نیازهـای زندانیان نـدارد و از عمـد محیط زندانها را بـه کشتارهـاگارهای صنعتی تبدیل میکند کـه زندانیها حتی پس از خروج از آن با انواع بیماریهای صعبالعلاج و سرطان و از دست دادن عضوهای حیاتی بدن خود دستوپنجه نرم میکنند. آن هـم دستگاه قضایی کـه بنا بـه گزارش خودش تنها 430 میلیارد سود سود حسابهای جاریاش است.
شانـزدهـم خرداد مـاه قوه قـضاییـه جمهوری اسلامی ایـران گـزارش جامعی منتشر کرد کـه در آن نحوه هزینه کرد سود حساب هـای سپـرده ایـن دستـگاه حکومتی بـا جزئیـات اعـلام شده بود. بـراساس ایـن گـزارش تنـها سود مـتعـلقه بـه حساب هـای مختـلف قوه قضاییـه در سال ۱۳۹۸، مبـلغ ۴۳۰ میلیـارد تومان بوده که از این میزان حدود ۴۰۰ میلیارد تومان هزینه شده است.
حساسیت بر روی حساب های متعدد دستگاه قضایی ایران هم از جایی شروع شده کـه در سال ۱۳۹۵ محمـود صادقی نماینده وقت تهران در مجلـس شورای اسلامی و عضو فراکسیون امید مجلس، پرداخت ها از محل حساب هایی نظیر سپرده و وجـه الضمـان را غیـرقانونـی خوانـد و تـاکید کـرد تـصرف قـوه قضاییه در وجوهی شامـل وجـوهـی کـه مـردم و اصحاب دعوا بـه ایـن حساب هـا واریـز می کـنـنـد یـا در قالب قـرارهـای کـفـایت یـا اخذ مـحکوم، پـرداخت مـی شود در حکم تصرف غیرقانونی در وجـوه عمـومـی را دارد و سپـرده گـذاری دسـتـگاه قـضـا روی آنـها و عـدم پـرداخـت ایـن وجوه به خزانه کل کشور نقص صریح اصل ۵۳ قانون اساسی و برخلاف قانون محاسبات عمومی کشور است.
صادقی در نطق خود در مجلس مدعی شده بود که چطور پرداخت سود به حساب های شخصی افراد حرام دانسته می شود اما قوه قضاییه از اموال مردم سود می گیرد و این سود را صرف پرداخت حقوق به قضات دادگستر می کند. او با ارسال نامه ای از صادق آملی لاریجانی رئیس وقت دستگاه قضای جمهوری اسلامی ایران پرسیده بود که آیا قاضی که با مال حرام ارتزاق می کند می تواند به عدالت حکم بـدهـد؟ چرا بـه موازیـن شرعی توجه نمی شود؟ و خواهان پـاسخگویی او در بـاره حساب های بانکی اش شده بود. حساب های بانکی ای کـه بـه گفته بـرخی منابـع ۶۳ حساب بانکی و به نام شخص صادق آملی لاریجانی بودند و آن زمان نزدیک به ۲۵۰ میلیارد تومان به صورت غیرقانونی به آنها واریز شده بود.
گرچه در همیـن گزارش اخیری کـه از سوی خود دستـگاه قـضا و بـرای شفاف سازی منتشر شده در باره منشاء حساب سپرده قوه قضائیه توضیحاتی داده شده و آمده است کـه وجوه پـرداختی بـه حساب های مختلف قوه قضائـیه از سوی مردم شامـل مواردی مثل هزینه دادرسی (ابطال تمبر دعاوی) خسارت احتمالی، وجوه توقیفی و … می شود و به نوعی مواردی همچون هزینه دادرسی را شامل می شود که البـته به گفته مسئولین دستگاه قضا هم غیرقابل استرداد به خزانه دولتی هستند، نباید از وجوهی که تحت عنوان دریافت وثیقه برای آزادی های موقت یا مرخصی زندانیان اعلام می شود هم غافل شد.
وثیقه های با مبالغ بسیار سنگین و بعضا عجیب و غریبی که برای هر نوع فعالیت سیاسی و اجتمـاعی و مدنی صادر مـی شود، خواه فعـالـیت کارگری و بـه عـنـوان نماینده کارگران، خواه فعالیت محیط زیستی و حمایت از حیوانات، خواه فعالیت ساده صنفی دانشجویی و یا حتی بـه جرم درخواست ساده ای مثل حق انتخابات پوشش. بعنوان مثال برای زینب همرنگ یک دبیر آموزش و پرورش بـه جم شرکت در یک تجمع صنفی یک وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی بریده شد یا برای آزادی موقت علی یکتایی نوجوانی ۱۵ ساله که در جریان اعتراضات خیابانی بازداشت شده بود وثیقه ای ۶۰۰ میلیونی در نظر گرفتند.برای مرضیه امیری روزنامه نگاری که به جرم حضور در تجمع روز جهانی کارگر بـرای تـهیه گزارش بازداشت شده بـود وثیقـه ای نجومی و یک میـلیـارد تومـانی بـریده شده است یـا سپـیـده قـلیـان فعـال کارگری خوزستانی با وثیقه ای یک میلیارد و پانصد مییلیون تومانی بطور موقت آزاد شد. علاوه براینها برای ۷ نفر بازداشتی تجمع معملم ها نیز در دادسرای اوین منتقل مبلغ ۵۰ میلیون تومان وثیقـه تعیین شد و بـه نظر می رسد این ۵۰ میلیون کمترین میزان وثیقه ای است که برای جرم های سیاسی اعلام می شود.
ماجرا حتمـا بـه فعالیـت سیاسی و صنـفی و اجتماعی و مـدنی محدود نمی شود و شمـا اگر بعنوان یـک زن درخواست حضور در استادیوم را داشته باشی بازداشت و بـا وثیقـه ای ۵۰۰ میلیون تومانی مواجه خواهی شـد! حتی اگـر جمـله فـروغ عـلایی، عکاس روزنامه دنیای اقتصاد یا زهرا خوشنواز باشی که برای تهیه گزارش خبری به ورزشگاه رفته ای! به جز این دو چهار دختر دیگر هم در همین جریان بازداشت شده بودنـد کـه همیـن مبـلغ وثیـقه بـرایـشان در نـظر گـرفـته شده بـود. حتی بـرای نـجات سرپناه و سقف بالای سر یک فرد کـه بـا حـکم دادگاه انقلاب مواجه شده نـیز یـکصد میلیون تومان مبلغ وثیقه اعلام می شود!
برای اسماعیل بخشی که یک کارگر است وثیقه ۴۰۰ میلیونی و برای نسرین ستوده وکیل دادگستری هم قرار وثیقه ۶۵۰ میلیون تومانی بریده شده است. اگر هـم پـای اقلیت های قومی در میان باشد که ماجرا سخت گیرانه هم می شود و مثلا صهبـا حمـادی یکی از زنان عرب محبوس در زندان سپیدار اهواز که از مرداد۹۷ بـه علـت انتشار مطالبی در اعتراض به تبغیض سیستماتیک در مناطق عرب نشین بازداشت شده بود نهایتا با وثیقه این ۴ میلیارد تومانی بطور موقت آزاد شد. وثیقه ای که به همت مردم و فعالین مدنی به اصطلاح گلریزان شده بود.
همچنین برای مرخصی سام رجبی فعال محیط زیستی که نزدیک به سه سال است در زنـدان بسر می بـرد مبـلغ یک میلیارد تومان وثـیقـه صادر شد. یـا مهرداد حیرانی شهروند بهایی، پس از ۳ ماه بازداشت موقت، نهایتا با وثیقه یک میلیارد و دویست میلیون تومانی، از زندان اوین آزاد شد.
متاسفانه روال تعیین مبلغ وثیقه آنقدر سلیقه ای و نامتناسب با جرم است که حتی می تواند بـه راحتی پس از اعلام مجدد تغییـر کرده و اضافه شود. مثل آنچه بـرای هشت نفر از دانشجویان دانشگاه تهران اتقـاق افتـاد و عمـلا بـا افزایش وثیقه از ۸۰ میلیون به ۳۸۰ میلیون مواجه شدند. جالب تر اینجاست که در مواردی حتی پـس از صدور حکم قطعی آزادی مبلغی کـه بعنوان وثیـقه ودیـعه گذاشتـه بود عودت داده نشده و به نوعی در حساب مربوط به قو قضائیه بلوک شده است.
حتی در ماجرایی مثل بازداشت حسین فریدون برادر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران کـه بـا وثـیقه ای ۵۰ میلیـارد تـومانی تـمام شد یـا وثـیـقـه ۲۰۰ مـیلیارد تـومانی امثال حسین هدایتی یـا وثیقه ۴۰۰ میلیـارد تـومانی شبنم نعمت زاده دختـر وزیـر وقـت صنـعـت و معدن و تـجارت یـا هـر مـفسدکـلان اقتصادی دیگری بـاز هـم نـمی توان حضور و گـردش مـالی ای کـه ایـن مبـالـغ در حساب هـای قوه قضـائـیه به وجود می آورد را نادیده گرفت.
واقعیت هم این است تفاوتی نمی کند که آیا بنابر آنچه در گزارش ریز حساب هـای قوه قضائیه آمده تمامی وجوهی که مردم به هر دلیلی به هریک از حساب های قوه قضائیه پرداخت می کنند، به حساب خزانه دولت جمهوری اسلامی ایران واریز می شود و براساس ضوابط قانونی، امکان برداشت از آن برای قوه قضائیه مطلقا وجود ندارد یا حتی وجوهی همچون خسارت احتمالی یـا وجوه توقیفی که قابل برگشـت هستند،به صورت ماهیانه و درصدی از ناحیه خزانه جهت استرداد وجوه سپرده به صورت تنـخواه در اختـیـار قوه قـضائیـه قـرار می گیـرد و ذی حساب مـربـوطـه بـه اسـتنـاد حکم قاضی، مـجوز استـرداد را صـادر مـی کنـد، مـسئله ایـن است کـه ایـن دریافتی ها چه به نام وثیقه چه دیه یا خسارت و هر عنوان دیگری به نوعی نه برای بـهبـود کیـفیـت زیـرساخت زنـدان هـا و مثـلا تـامـین آب شرب سالـم و سرویس هـای بهداشتی برای زندانی مثل قرچک که بـرای توسعه سیستم قضایی اعـم از ساختـمان های دادگاه و پرورش قضات و حتی طراحی و راه اندازی سامانه هایی جهـت ثبـت انـواع شـکـایـات بـی دلیل بـرای پوشـش و مـهـمانی و … از طرف خود مـردم مـورد استفاده قرار می گیرد.
حتی اگـر اینـگونه نباشد کـه دستـگاه قـضایی مستقیما و راسا بـه برداشت از وجوه درون حساب هایش و استرداد آن به شخص ذینفع مبادرت کند، نمی توان فراموش کرد که چاق شدن حساب های این دستگاه عمدتا از پولی محقق می شود که نتیجه در شـیشه کـردن خون مردم و فعـالین سیاسی و مدنی و صنفی است و در حقیـقت هـمیـن تعـدد حساب های مختلف و شخصی بودن آنها خود بـه فسادی دامن می زنـد که ظاهرا قرار نیست کسی در باره آن حرفی بزند.
http://asoyroj.com/farsi/detail.aspx?Jmara=8457&Jor=1
https://prisonatlas.com/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/?gclid=Cj0KCQjwirz3BRD_ARIsAImf7LNnrHLcL2OJzgTfP9Vn_bNtP1xHildFydUb_rbJxOqBDq4NwQTa1IQaAtVMEALw_wcB
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...